ز دو دیده

سلام علیکم،ببخشید اگر چند روز نتونستم پست رو وب بفرستم.راستیتش مسافرت بودم.گفتم زیادی "از خودم "فرستادم سرتون رو درد آوردم.یه شعر زیبا پیدا کردم.گذاشتمش ایشاالله که خوشتون بیاد           

  ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی


چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی


همه شب نهاده‌ام سر چو سگان بر آستانت


که رغیب در نیاید به بهانه گدایی


به کدام مذهب است این به کدام ملت است این


که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی


به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند


که برون در چه کردی که برون خانه آیی


به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم


چو به صومعه رسیدم همه، همه زاهد ریایی


در دیر می‌زدم من که یکی ز در درآمد


که در آ، در آ، عراقی که تو هم از آن مایی
 

از خودم ! (سریل های ماه رمضون۲)

سلام ودرود بر همه اوونایی که مطلب "سریال های ماه رمضون" رو خوندند و نظر دادن و من تا حدودی فهمیدم باید تا آخرش رو چطوری تموم کنم. اول بیایم این مفهوم خوف و رجا رو بست بدیم؛ قبلش از رفقای گلی که به من تذکر داده بودند هم خیلی ممنونم. من سعی کردم منظورم رو اینطوری بیان کنم که با ساختن فیلم هایی که از ارزش (مثلا جلوه ی ویژه) ی کمی برخوردار هستند یا در هر زمینه ای که کم کار باشند  و از همه مهم تر این که کار مذهبی انجام می دهند،خروجی خوبی ندارند. بیشتر بحث مهمی(مثل برزخ و عالم پس از مرگ و ...) رو بد شکل و نا مملموس و حتی با ظاهری (بسیارکمی) همراه با ترس نشون میده. و صد البته که دوستانی که به من من باب رجا و خوف تذکر دادند بگم که آقا جان به این دو باید برابر توجه کرد.(البته در بعضی اوقات نباید برابر باشند).و هیچ فرقی ندارند که به یکی بیشتر و به اون یکی کمتر توجه کرد. حال چه باید کرد؟ بشینیم و از فیلم های مملکتمون بدی بگیم و از فیلم های اونور آبی خوبی بگیم که چی؟چون اونا تونستند  فیلم 300 رو توی یه گاراژ می سازند و با جلوه ی ویژه ی فوق العاده من و شما و کشورمون رو به فحش و استهزا میگیرند و ما همچنان از اونا به عنوان فیلم ساز های محبوب و خوب یاد می کنیم !! چون بلند قشنگ به ملا فحش بدن !! به جای اینکه به ما بگن؛ بِتُمَرگ میگن بشین!! ولی در کل یه مفهوم رو دارند می رسونن.حالا خودمون و خدامون رو قاضی کنیم می بینیم که یه ثانیه بازی تک تک بازیگرای فیلم هایی که تو ماه رمضون پخش میشن به کل هیکل هالیوود و بالیوود و برد پیت ها و آنجلیناجولی ها می ارزه.من که اینطوری فکر میکنم.شمارو نمی دونم؟! نقطه سر خط . یا علی مدد.

از خودم ! (سریال های ماه رمضون)

 شما رو به خدا بخونید ...

ای کاش حالتون خوب باشه !! چون که حال ما اونقدرا هم خوب نیست. راستشرو بخواهید ماه رمضون از همه جهات خوبِ حتی از لحاظ توجهات ویژه ی ما به تلویزیون. اگر طی سال هر چهار شنبه یه سریال میذاره تو ماه رمضون وحی منزل اوومده که هر 8تا کنال، 8تا سریال بذاره.بذاره خوش به حال ما. ومبادا که قصد روی هم رو کم کردن رو داشته باشن(مطلقا اخلاص و پر کردن اوقات روزه دارانِ!!!)،(البته در ماه رمضون پخش سریال یا فیلم های خارجی حرومه ها.چون مردم از حال معنوی خارج میشن !) با این حال بازم دمشون گرم از حق نگذریم تا پارسال از چند تا سریال یکی دوتاش خوب بود. اما امسال تلویزیون زده تو کاره طراحی "عالم پس از مرگ"!!! فرشته و ملائکه و عالم برزخ ! تا پارسال که افسانه ی بایگان خبر رسون عالم برزخ بود.(این رو واسه کنایه فهما گفتم).امسال هم که دیگه روی خدا و پیغمبرش سفید شده. حاج آقای شریفی نیا شده مامور حرف زدن با ملائک الهی!! آخه یکی بگه باباجان ما که نمیتونیم جلوه ی ویژه بسازیم مجبوریم بریم فیلمی بسازیم که جلوه هاش مال بازی های کامپیوتری باشه؟ نمیگم نباید فیلم های اینتوری روساخت. اتفاقا باید ساخت اما نه اینجوری. اینرو بچه ها هم ببینند میخندند. چه بگذره به اون غیر مسلمونه؟! ما که این همه پتانسیل داریم چرا نمیریم فیلم های هنری قوی بسازیم؟(مثلا شب دهم یا میوه ی ممنوعه یا...).می خوایم بگیم که از هر چیز کوچکی که در این دنیا میکنیم ازمون بازخواست میشه میایم وحشت و زدگی از خدارو نشون میدیم (نشون دادن عذاب و غیره) بابا،آی،هوار...  ماه رمضون ماه بخشش از همین گناه هاست. ماه امیدوارتر شدن به خداست. نه رعب و خوف. یه کم بخواهیم تخصصی بحث کنیم ؛ باید در کنارخوف از خدا، رجائ خدا نیز مطرح شود.نه اینکه دل ملت رو خالی کنیم که وای اون دنیا همه با چوب واسادن! (اینم واسه اوستای کنایه فهم ها) هی دهن منرو باز میکنید.خلاصه بگم بیایم بگیم همیشه تو لحظات سخت یکی هست که هوامون رو داره ... . بگذریم سرتون رو درد آوردم .ادامه داره ولی اگه میخواید بقیش رو بگم،سر ارواحتون نظرتوت رو بگید تا ببینم ادامشرو چی جوری بنویسم.ممنون.

بیم فرو ریختن !

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست

          آه که بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

          در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟

          (بال) وقتی قفس پرزدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است

          مثل شهری که به روی گذر زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری عشق

          و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست

از خودم ! (شکوه)

سلام و درود من به جمله یک وبلاگ نگارهای وطن، و ز اون بالاتر درود می فرستم به بلاگ خون ها.اما حال شگوه دارد این دلم،مِن بابِ بلاگ نگار نماهایی که مبنا را آمار می نهند.حال یعنی چه؟لَختی پیش یکی از یاران غار بنده بر سر ذوق آمد و رفت و با وبلاگی به رسم یادبود برایم سوغات آورد. آمد و ای کاش نمی آمد. آمد و گفت که اینجانب(رفیقم رو میگم) روزانه پنجاه بازدید کننده دارم و از این شادباش بسی خرسندم . ومن هم از سر رندی به او هیچ نگفتم. و واگذاشتمش به شما.اینک قضاوت کنید. وب بنگاریم تا قسم آمار مملو بشه؟ یا ورقی از دلمون رو با خوانندگانمون شریک شیم؟یا...؟اگر امتداد به کار دهند ... (ادامه اش در بازه ی گفتار نمی گنجد). البت، جا دارید که بگید:  "چشم ها را باید شست" اما سر جد بزرگوار کسانی که این حرف را به ما زنند.این یک بار انصاف خرج کنید.بسه دیگه سرم درد گرفت از این مزخرفات!!تا بعد ... .