از خودم ! (روزه)

             

تو قسمت سلام علیک به سمع و بصرتون رسوندم که هر چی میریم جلوتر با بخش های دیگه ای آشنا میشید.این قسمت مطلقا به خودم مربوط میشه از اون قسمت هایی که توش حرفهای بی پرده میزننه .به نقلی همون دلنوشته هاست. اولین نوشته ی دلمو متناسب با این روزهایی که توش هستیم مینویسم.القرض بیشتر شبیه یه دلخوریه تا دلنوشته ...               

 

راستشو بخواهید من کمی تا قسمتی معتقدم به دین و مذهبم و از این جور حرف ها(البته تُف تو ریا). نمیدونم ولی هر وقت ماه رمضون میشه دلم یا سرم ممکنه که از گرسنگی درد بگیره یا اینکه تشنگی برام سخت باشه .بی خوابی به سرم بزنه .اما از همه سخت تر اینکه وارد ماشین یا هر تاکسی که میشیم یا سیگار ی روشنه یا یه بطری آب داره تموم میشه!شاید تفکر بدی باشه که آدم بخواد به هرکس و ناکسی به دید روزه خور نگاه کنه،قبول دارم ممکنه که طرف مریض باشه یا نتونه روزه بگیره.یا اینکه نه اصلا دینش اسلام نباشه .ولی میدونید این هارو که فاکتور بگیریم بازم نمیتونم با خودم کنار بیام که اگر داریم به هر دلیلی روزه نمیگیریم ،هیچ وقت این حق رو نداریم که به اوونایی که روزه میگیرن بی احترامی کنیم یا اینکه روزه گرفتن رو سبک بشمریم و از همه بدتر اونجاست که لوتی گری نمی کنیم حالا که ما روزه نیستیم نیایم جلو اونایی که ده پونزده ساعت روزه اند چیزی بخورین.به قول امام حسین (ع) آزادگی به خرج نمی دیم!                      

نمیدونم؟!

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ

بی سواد الغرض درسته نه القرض ، درستش کن سریع تر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد